کلویی و اعتماد به نفس:|
پنجشنبه 29 فروردین 1398 04:43 ب.ظ
موضوع: فصل دوم | کلویی و کویین بی |
پ.ن: نمیدونم قبلا این عکس پست شده یا نه:/
اعتماد به سقفش انقدر بالاس که با این عکسش فکرمیکنه شاخ اینستا شده 
لایکاش هم پدر و مادرشن بعلاوه سابرینا و اون دوتای دیگه هم ناشناس:/ کامنتاش هم به همچنین :|
لایکاش هم پدر و مادرشن بعلاوه سابرینا و اون دوتای دیگه هم ناشناس:/ کامنتاش هم به همچنین :|فقط کپشنشو داشته باشید: کویین بی / پولن ( بعله افسانه ها میگن بعد از اینکه اسم کوامیش رو هم به همه جهان لو داد، از قهرمانی برکنار شد و الان با شوهر از خود بدترش داره عذاب میکشه) 
.
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: پنجشنبه 29 فروردین 1398 04:43 ب.ظ
عکس نوشته: بی اطلاع
پنجشنبه 29 فروردین 1398 04:24 ب.ظ
موضوع: آلیا و ریناروژ | شخصیت های دیگر | عکس |
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: پنجشنبه 29 فروردین 1398 04:24 ب.ظ
سکانس حرف های silencer به ماری با زیرنویس فارسی و کیفیت عالی از کانال اپارات خودم/درخواستی
یکشنبه 25 فروردین 1398 06:36 ق.ظ
بابا لوکا کیه دیگه موقعی هم که اکوماتیز شده بازم رمانتیکه @_@
[
]
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: شنبه 24 فروردین 1398 11:23 ب.ظ
عکس نوشته (بدون عنوان:| )
شنبه 24 فروردین 1398 11:30 ب.ظ
موضوع: کلویی و کویین بی | شخصیت های دیگر | عکس |
نمونه ای از اون دسته سوالا: چرا فلان چیز اونجوریه که بعدش این اینجوری بشه :| یا اینکه جواب سوالشو خودش میدونه ولی بازم میپرسه (بیشتر واسه خودشیرینی ولی فقط اعصاب خورد میکنه:/ )
اینجور مواقع آدم دلش میخواد طرفو..... -_-
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: یکشنبه 25 فروردین 1398 08:12 ق.ظ
عکس نوشته: ضایع شدن
شنبه 24 فروردین 1398 11:12 ب.ظ
موضوع: کلویی و کویین بی | شخصیت های دیگر | عکس |
بدبختی موقعیه که همین بلا سر خودت بیاد
پ.ن: بازم عکس نوشته درست کردم و میزارم ولی دیگه نمیگم ساخت خودم چون هم مشخصه و هم خودتون میدونید دیگه.... :/
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: شنبه 24 فروردین 1398 11:12 ب.ظ
دانلود زیرنویس انگلیسی قسمت جدید
پنجشنبه 22 فروردین 1398 11:21 ق.ظ
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: پنجشنبه 22 فروردین 1398 11:31 ق.ظ
دو عکس نوشته:/
چهارشنبه 21 فروردین 1398 10:47 ب.ظ
موضوع: مارینت و لیدی باگ | شخصیت های دیگر | عکس |
عنوان عکس اول: سو استفاده(فرصت طلب:/ )
عنوان عکس دوم: دوست خنگ:/
پ.ن: میدونم عکسش تکراریه ولی به متنش میخورد:-]
پ.ن۲: لازمه باز بگم هر دو ساخت خودم؟ :|
اگه عکس و متن مربوط بهمدیگه پیداکردم، بازم میزارم 
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: چهارشنبه 21 فروردین 1398 10:47 ب.ظ
عکس نوشته: زجرآورترین انشای عمرمون
سه شنبه 20 فروردین 1398 11:22 ب.ظ
موضوع: شخصیت های دیگر | عکس |
چقدر عذاب میکشیدیم سر این انشا و چقدرم پشت سر معلم پیچاره بد میگفتیم واسه اینکه دست از دادن این موضوع برنمیداشت 
اکثر بچه ها هم خاطرات چندسال پیششونو مینوشتن 
خوشبختانه یکی دو سالی هست که از دست این انشاعه خَلاص شدم 
پ.ن: دست ساز خودم:/
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: سه شنبه 20 فروردین 1398 11:22 ب.ظ
عکس نوشته: حکایت خیلی از ماها
دوشنبه 19 فروردین 1398 11:10 ب.ظ
موضوع: مارینت و لیدی باگ | شخصیت های دیگر | عکس |
.
واسه خیلیا پیش اومده... تازه بعدشم خودمونو میزنیم به اون راه که من نبودم،کار من نبود 
پ.ن: دست ساز خودم
.
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: دوشنبه 19 فروردین 1398 11:10 ب.ظ
بازگشت نویسنده فرشته ●ᴗ●
یکشنبه 18 فروردین 1398 10:52 ب.ظ
.
.
سلام خدمت تمامی میراکولرا 
اول اینکه سال نو مبارک
دوم اینکه بنده بعد از چند ماه برگشتم. دلایل مختلفی هم برای نبودم دارم که مهمترینش وجود مدرسس(دبیرستان"رشته های شاخه نظری" واقعا سختن،مخصوصا حفظیاتشون-_-) به هرحال الان برگشتم ولی مثل سابق نمیتونم پست بزارم!(پستهایی هم که میزارم، اگه تکراری بودن شما به بزرگی خودتون ببخشید چون نمیدونم کدوم قبلا گذاشته شده و کدوم گذاشته نشده:| )
.....چون تو این چند ماه اصلا به وب سر نزدم، از خیلی چیزا عقب افتادم :| البته اپیزودهارو از یوتیوب دنبال میکردم:\ ولی از اتفاقاتی که تو این مدت تو وب افتاده بیخبرم. چندنفر لطف کنن و اتفاقات اخیر رو واسه بنده بازگو بنمایند
.
اول اینکه سال نو مبارک
دوم اینکه بنده بعد از چند ماه برگشتم. دلایل مختلفی هم برای نبودم دارم که مهمترینش وجود مدرسس(دبیرستان"رشته های شاخه نظری" واقعا سختن،مخصوصا حفظیاتشون-_-) به هرحال الان برگشتم ولی مثل سابق نمیتونم پست بزارم!(پستهایی هم که میزارم، اگه تکراری بودن شما به بزرگی خودتون ببخشید چون نمیدونم کدوم قبلا گذاشته شده و کدوم گذاشته نشده:| )
.....چون تو این چند ماه اصلا به وب سر نزدم، از خیلی چیزا عقب افتادم :| البته اپیزودهارو از یوتیوب دنبال میکردم:\ ولی از اتفاقاتی که تو این مدت تو وب افتاده بیخبرم. چندنفر لطف کنن و اتفاقات اخیر رو واسه بنده بازگو بنمایند
.
.
.
راستی، یه خبر واسه خوانندگان داستان های میراکلسی وب دوم:
جدیدا زدم تو فاز رمان نویسی. نه مثل داستانای قبلیم که میزاشتم وب... از این رمانای درست و حسابی. یه رمان تکمیل شده دارم که درمورد چندنفر تو زندگی معمولیه ولی فانتزی و میراکلسی نیس:/ دومی هم تازه دو/پنجمشو نوشتم که این فانتزی جادوگریه ولی بازم میراکلسی نیس:|
اصل حرفم اینه که........ خب اول یه توضیح کوچیک میدم و بعد حرف اصلیمو میگم: دیدین بعضی انیمیشنای سینمایی یا فیلمای سینمایی رو که منتشر میکنن، بعدش قسمتای کوتاهی ازشونو هم میسازن میشه مثل سریال یا زیرمجموعه ای از ماجرای اصلی؟ مثل فیلم دیزنیِ فرزندان شرور(Descendants) که وقتی سینمایی اولش منتشر شد، بعدش انیمیشن سریالی چند دقیقه ای و حدودا30 قسمته هم ازش ساختن و در ادامش، فیلم سینمایی دومش رو ساختن و تابستون امسال هم سینمایی سومش منتشر میشه....
یا همین میراکلس خودمون، اپیزود تولد میراکلس ها(اپیزودهای25و26)فصل اول در اصل یه سینمایی به حساب میاد و چون تو دو قسمت ماجراش تموم میشه،مثل یه سینمایی دو قسمته میمونه و بقیه ی اپیزود ها هم میشن زیر مجموعه ی جریان و ماجراهای کوتاهی ازش که تو هر اپیزود یه اکوماتایز داریم.....
....و حالا میرسیم به اصل مطلب: همین رمان دومم که گفتم فانتزی جادوگریه، راجب یه دختره که وقتی فقط چند روزش بوده، پدر و مادرش به دست بزرگترین دشمنشون کشته میشن و خودش توسط صمیمی ترین دوست مادرش تو دنیای بدون جادو(دنیای ما:/) و کشور ایران(وطنم پاره تنم:|) بزرگش میکنه و بخاطر دلایل های مختلف، با معجون و طلسمات مخصوص، جادوش تا18سالگیش خاموش میمونه و بعد از18سال تو روز تولدش،قدرتاش فعال میشن و مادرخوندش یا همون دوست مادرش،همه چیو براش تعریف میکنه و حقایق هارو بهش میگه و حالا نوبت اون رسیده که این دختر ساحره، بره و برای همیشه شر اون (ساحره بد ذات"ملکه تاریکی") رو از سر مردم سرزمینش کم کنه و تاج و تخت و سلطنتِ خودش و خانوادشو ازش پس بگیره.......
.
اول میخواستم داخل همین رمان، یه قسمت کوتاهی بنویسم که دختره میره دنیای انیمیشنا و با شخصیتای میراکلس دیدار میکنه ولی بعد به ذهنم رسید که این تیکه میراکلسیشو، مثل همون زیرمجموعه ماجرای اصلی که گفتم، جدا از رمان اصلی بنویسم و بزارم وب، مخصوص میراکولرا :)
الان که تصمیم گرفتم این خودش یه ماجرای جدا داشته باشه، درواقع طولانی و ماجراجویانه میشه و یه داستان دیگه بوجود میاره. از طرفی یه جورایی هم مثل رمان"رویای حقیقی" که قبلا نوشته بودم میمونه ولی فقط دنیای واقعی و دنیای انیمیشنها مثل اونه وگرنه بقیه جزئیاتش فرق داره!
داستانو تو وب داستان های میراکلس(شعبه دوم وب) دنبال کنید
.
.
و در اخر.... نظر پلیز
.
.
.
.
یا همین میراکلس خودمون، اپیزود تولد میراکلس ها(اپیزودهای25و26)فصل اول در اصل یه سینمایی به حساب میاد و چون تو دو قسمت ماجراش تموم میشه،مثل یه سینمایی دو قسمته میمونه و بقیه ی اپیزود ها هم میشن زیر مجموعه ی جریان و ماجراهای کوتاهی ازش که تو هر اپیزود یه اکوماتایز داریم.....
....و حالا میرسیم به اصل مطلب: همین رمان دومم که گفتم فانتزی جادوگریه، راجب یه دختره که وقتی فقط چند روزش بوده، پدر و مادرش به دست بزرگترین دشمنشون کشته میشن و خودش توسط صمیمی ترین دوست مادرش تو دنیای بدون جادو(دنیای ما:/) و کشور ایران(وطنم پاره تنم:|) بزرگش میکنه و بخاطر دلایل های مختلف، با معجون و طلسمات مخصوص، جادوش تا18سالگیش خاموش میمونه و بعد از18سال تو روز تولدش،قدرتاش فعال میشن و مادرخوندش یا همون دوست مادرش،همه چیو براش تعریف میکنه و حقایق هارو بهش میگه و حالا نوبت اون رسیده که این دختر ساحره، بره و برای همیشه شر اون (ساحره بد ذات"ملکه تاریکی") رو از سر مردم سرزمینش کم کنه و تاج و تخت و سلطنتِ خودش و خانوادشو ازش پس بگیره.......
.
اول میخواستم داخل همین رمان، یه قسمت کوتاهی بنویسم که دختره میره دنیای انیمیشنا و با شخصیتای میراکلس دیدار میکنه ولی بعد به ذهنم رسید که این تیکه میراکلسیشو، مثل همون زیرمجموعه ماجرای اصلی که گفتم، جدا از رمان اصلی بنویسم و بزارم وب، مخصوص میراکولرا :)
الان که تصمیم گرفتم این خودش یه ماجرای جدا داشته باشه، درواقع طولانی و ماجراجویانه میشه و یه داستان دیگه بوجود میاره. از طرفی یه جورایی هم مثل رمان"رویای حقیقی" که قبلا نوشته بودم میمونه ولی فقط دنیای واقعی و دنیای انیمیشنها مثل اونه وگرنه بقیه جزئیاتش فرق داره!
داستانو تو وب داستان های میراکلس(شعبه دوم وب) دنبال کنید
.
.
و در اخر.... نظر پلیز
.
.
.
.
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: یکشنبه 18 فروردین 1398 10:52 ب.ظ
سکانس لوکانتی اخر قسمت ۸ فصل ۳ میراکلس با زیرنویس فارسی از کانال اپارات خودم
یکشنبه 18 فروردین 1398 08:04 ب.ظ
من فرانسوی در حد ترجمه بلد نیستم از روی زیرنویس انگلیسی تو ایسنا ترجمه کردم .
اشکالاتش رو به بزرگی خودتون ببخشید . مفهوم کامل مکالمشون رو میرسونه (:
چه حرفای رمانتیکی زد لوکا
لوکا خوشگل شده بود تو این قسمت...... -_-
فکر کنم داره از لوکا خوشم میاد .....
[]
نظرتون راجع این سکانس چیه؟ 
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: دوشنبه 19 فروردین 1398 03:02 ق.ظ
قسمت ۸ فصل ۳ میراکلس _کامل_ از کانال اپارات و نماشای خودم
یکشنبه 18 فروردین 1398 01:54 ب.ظ
نظرتون راجع این قسمت چیه ؟:/
اها راستی این قسمت با دوبله فرانسویه بتونم زیرنویس انگلیسیشو پیدا کنم میذارم
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: یکشنبه 18 فروردین 1398 02:15 ب.ظ
استوری جدید جرمی
جمعه 16 فروردین 1398 01:19 ق.ظ
خب میگن این بازی جدید میراکلسه که به زودی منتشر میشه و سبکش هم مثل این بازی پازلی هاس 
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: جمعه 16 فروردین 1398 01:21 ق.ظ
تاریخ پخش قسمت جدید
سه شنبه 13 فروردین 1398 09:58 ب.ظ
قسمت جدید که اسمش : silencer
فکر کنم همون قسمتی که لوکا اکوماتیز میشه
7 اپریل پخش میشه
اگه بدقولی درکار نباشه:/
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: سه شنبه 13 فروردین 1398 10:03 ب.ظ
Ice ladybug
دوشنبه 12 فروردین 1398 07:40 ب.ظ
نظرات : نظرات
آخرین ویرایش: - -
تعدادکل صفحات : 2 1 2
